سده را در دهمین روز از بهمن به هنگام شب برگزار میکردند؛ در توجیه آیین
این جشن، افسانههای گوناگون پدید آمده است. سده جشن عمومی و همهگیر دوران ساسانی
نبوده است، در متون پهلوی نیز ظاهرا سخنی از سده به میان نیامده و بیشک آیینی متاخر
هم نیست. (بهار،1376: 233)
فردوسی در مورد جشن سده چنین میگوید:
یکی روز شاه جهان سوی کوه // گذر کرد با چند کس همگروه
پدید آمد از دور چیزی دراز // سیه رنگ و تیرهتن و تیزتاز
دوچشم از بر سر چو دو چشمه خون // ز دود دهانش جهان تیرهگون
نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ // گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ
به زور کیانی رهانید دست // جهانسوز مار از جهانجوی جست
برآمد به سنگ گران سنگ خرد // همان و همین سنگ بشکست گرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ // دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
نشد مار کشته ولیکن ز راز // ازین طبع سنگ آتش آمد فراز
جهاندار پیش جهان آفرین // نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد // همین آتش آنگاه قبله
نهاد
بگفتا فروغیست این ایزدی // پرستید باید اگر بخردی
شب آمد برافروخت آتش چو کوه // همان شاه در گرد او با
گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد // سده نام آن جشن فرخنده
کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار // بسی باد چون او دگر شهریار
کز آباد کردن جهان شاد کرد // جهانی به نیکی ازو یاد کرد
بنابر این فردوسی این جشن را به هوشنگ نسبت میدهد و علت جشن را پیدایش
آتش میداند، درجایی دیگر فردوسی چنین میگوید:
بیارید این آتش زردهشت // بگیرید همان زند و استا به مشت
در برخی منابع علت سده را چنین گفتهاند که چون کیومرث را یکصد فرزند آمد
و ایشان به حد رشد رسیدند، جشنی برپا شد و آن جشن را سده نامیدند. بعضی این داستان
را به آدم ابوالبشر نسبت میدهند. (بهار،1376: 237)
در منابع دیگر در مورد ریشهی این جشن آمده است که چون جمع مشی و مشیانه
(آدم و حوای ایرانیان) و فرزندانشان به صد رسید آن واقعه را جشن گرفتند و آن را سده
نامیدند؛ در جایی دیگر این واقعه را یادبود پیروزی تهامسب بر افراسیاب دانستهاند.
گروهی دیگر معتقدند که از جشن سده تا نوروز پنجاه روز و پنجاه شب در پیش
است که مجموعا صد شب و روز میشود؛ به سبب این امر جشن سده را پنجاه روز مانده به نوروز
میگرفتند. ابوریحان در التفهیم میگوید: اما سبب نامش چنان است که از او تا نوروز
پنجاه روز است و پنجاه شب. (بیرونی،1318: 257) برخی دیگر بر این باورند در نواحی جنوبی
ایران از این روز تا روز جمعآوری غله یکصد روز فاصله است و بدین سبب این جشن را سده
نامیدهاند. افسانهای دیگر چنین میگوید: ارماییل وزیر ضحاک، هر روز یکی دو تن را
که میبایست میکشت و از مغزشان ماران دوش ضحاک را غذا میداد از مرگ میرهانید، چون
فریدون بر ضحاک پیروز شد، تعداد این آزادشدگان به یکصد تن برآمده بود، ارماییل فریدون
را بیاگاهانید، فریدون باور نکرد و تنی چند را فرستاد تا جویای حقیقت شوند، آن یکصد
تن به شب در حضور بازرسان فریدون هر یک آتشی جداگانه در کوهستان افروختند، یکصد آتش
به آسمان برخاست، بازرسان بدیدند و به فریدون گزارش کردند، آزاد شدگان این موقعیت را
جشن گرفتند و به اعتبار یکصد تن بودن خود آن را جشن سده نامیدند. (بهار،1376: 238)
جشن سده بیشک در دوران بسیار کهن وجود داشته و در عصر ساسانیان با شکوه
خاصی برپا میشده است، البته از جشن سده در اوستا و نوشتههای پهلوی ذکری نرفته است
و این احتمال بدین روی است که این جشن از اعیاد بومی غیر آریایی بوده و هنوز در دین
زردشت رسمیت نداشته است؛ اگر قول بیرونی را بپذیریم، این جشن تنها از دورهی اردشیر
بابکان، یعنی قرن سوم مسیحی، در زمرهی اعیاد رسمی درآمده استو این نظر بسیار محتمل
است، زیرا دورهی اشکانی و ساسانی دورهی درآمیختن کامل فرهنگ بومی و آریایی در ایران
است.
جشن سده دقیقا در پایان چلهی بزرگ قرار دارد و به اعتقاد عوام با به سر
رسیدن این چله زمین باید دزدانه نفس بکشد، در شب جشن همگان به صحرا میرفتند و بوتهها
را فراهم میساختند و با آتش زدن بتهها و شادی و پایکوبی معتقد بودند این آتش بازماندهی
سرما را نابود میکند، گردآوری این بوتهها فرضیهی عمومی شمرده میشد و بزرگان و مالداران
کسانی را اجیر میکردند تا به جای ایشان بته گرد آورند، پادشاهان و بزرگان و مردمان
دیگر هر یک به فراخور حال خود به تهیهی هیزم و خار و خاشاک بویژه چوب گز میپرداختند
و پشتهای از آنها میساختند و آتش میزدند.
ابولفضل بیهقی در مورد جشن سده عصر امیر مسعود چنین میگوید: … و سده
نزدیک بود، اشتران سلطانی را و از آن همه لشکر به صحرا بردند و گز کشیدن گرفتند تا
سده کرده آید… و سده فراز آمد… و آتش
به هیزم زدند و پس از آن شنیدم که قریب ده فرسنگ فروغ آتش بدیده بودند و کبوتران اندود
بگذاشتند و ددگان برف اندود و آتش زده دویدن گرفتند و چنان سدهای بود که دیگر چنان
ندیدم و آن به خرمی به پایان آمد. (بیهقی؛1356: 572)
قدیمیترین جشن سدهای که در دورهی اسلامی به پا گردیده توسط مردآویج بن
زیاری بود که در سال 323 هجری در اصفهان برگزار شد در پایان قرن چهارم در زمان سلطان
محمود غزنوی دوباره این جشن رونقی پیدا کرد.
ملک شاه سلجوقی در سال 484 هجری سده را در بغداد جشن گرفت و حکیم عمر خیام
نیشابوری در کتاب نوروز نامه صراحتا نوشته که: … هر سال
تا به امروز آیین آن (سده) پادشاهان نیک عهد در ایران و توران بجای میآوردند.
این جشن در نزد زردشتیان بسیار عزیز است و هر ساله زردشتیان یزد و کرمان
و تهران در این شب، سده را جشن میگیرند و به شادمانی میپردازند و به گرد آتش جمع
میشوند و به خواندن اوستا مشغول میشوند.
علت وجودی جشن سده
در ریشه یابی و علت جشن سده، دو نظر کاملا متفاوت وجود دارد: یک نظر سده
را با عدد صد در ارتباط میداند و همانطور که ذکر بیشتر افسانهها و نظرات، حول محور
عدد صد میگردد. نظر دوم ارتباط سده با عدد صد را رد میکند و آنرا مرتبط با واژهی
اوستایی (sada) به معنای ظهور میدانند.
اما جشن سده در واقع جشن چلهی خورشید است، یعنی چهل روز از شب یلدا، شب
تولد خورشید گذشته است، که آن را جشن میگرفتند، آتش به پا کردن توعی جادوی گرم کردن
جهان به شمار میآمده است. بنابراین نظر، جشن سده با تولد خورشید، جشن شب یلدا ارتباط
پیدا میکند و این اعتقاد برگرفته از آیین مهر پرستی در ایران میباشد و شاید برگزاری
جشن تولدی که در تمامی جهان امروز مردم برای خود و بستگان ترتیب میدهند تحت تاثیر
همین باور باشد، به هر حال جشن دهم و چهلم کودک که در حال حاضر در کشورمان برگزار میگردد
احتمالا مربوط به آیین مهرپرستی است.
دکتر علی نیکویی
منابع:
1. بهار، مهرداد. 1376. جستاری در فرهنگ ایران باستان
2. بیرونی، ابوریحان. 1318. التفهیم
3. بیهقی، ابولفضل. 1356. تاریخ بیهقی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر