۱۳۹۵ بهمن ۲۱, پنجشنبه

تاریخ ایران زمین (گفتار پنجم)


دولت ماد
مادها قومی آریایی نژاد بودند که از آغاز قرن هقتم تا پایان قرن هشتم پیش از میلاد دولت ماد را تاسیس کردند، سرزمین ماد را به دو قسمت تقسیم کرده‌اند: نخست ماد بزرگ که مشتمل بر نواحی مرکزی و غربی تا حدود کردستان و کوه‌های زاگرس می‌گشته و به آن گاهی مادراگیانا که ری و اطراف آن را در برداشت نیز اطلاق می‌کردند؛ دوم: ماد کوچک که شامل آذربایجان می‌گشت. نام قوم ماد و کشور ایشان مکرر در کتیبه‌های آشوری ذکر گردیده است. ایشان در اوایل کار دست نشانده‌ی دولت بزرگ آشور بودند و به پادشاهان آن باج می‌دادند؛ در تاریخ هرودُت مورخ یونانی در قرن پنجم پیش از میلاد نام چهار تن از پادشاهان ماد آمده که ما اینک به ذکر ایشان می‌پردازیم:
دیااکو: بنیانگذار پادشاهی ماد امیری ایرانی به نام دیااکو است، وی در آغاز مردی دهقان بود و چون رفتار و کرداری نیک داشت و به عدالت در میان مردم داوری می‌کرد، مردم او را به شاهی برگزیدند؛ وی شهر همدان را به پایتختی خود اختیار کرد و در آن به روی تپه‌ای هفت قلعه‌ی تو در تو بساخت و هر یک را به رنگی مخصوص درآورد، نام این شهر را در کتبه‌های آشوری آمادانه آورده‌اند و چون آشوریان مادها را آمادا می‌خواندند و لفظ آنه در آخر این کلمه پسوند مکان است، بنابراین همدان به معنی جایگاه و محل مادها می‌باشد؛ همدان به زبان پارسی هخامنشی هگمتانه گفته می‌شد. دیااکو پنجاه سال بر قوم خود پادشاهی کرد و در این مدت به متحد ساختن طوایف پراکنده‌ی مادی پرداخت ولی چون آشوریان که بر ایران تسلط داشتند از اتحاد اقوام ایرانی ناراضی بودند، دیااکو را از حکومت برداشتند و او را به شام تبعید کردند.
فرورتیش (655-633 پ.م): پس از پدر به تخت نشست، در صدد اتحاد با دولت اورارتو بر ضد آشور افتاد ولی در مقابل سپاه جنگ آزموده‌ی آن دولت تاب مقاومت نیاورد و شکست خورده در میدان نبرد کشته شد.
هوخشتره (534-584 پ.م): هرودت نام او را به یونانی کیاکسارا نوشته، او بزرگترین شاه ماد است، از شکست پدرش در برابر آشور درس عبرت گرفت و دانست که باید به فکر آماده کردن ارتشی گران باشد؛ پس از تشکیل سواره نظام نیرومند بر آن شد کشور ماد را از تسلط آشوریان برهاند، از این رو به آشور تاخت و پایتخت آن کشور که نینوا نامیده می‌شد و در نزدیکی شهر موصل کنونی است، محاصره کرد؛ نزدیک بود آن شهر سقوط کند که خبر رسید آریایی‌های نیمه وحشی سکایی که از دربندهای قفقاز گذشته و به آذربایجان تاخته‌اند، هوخشتره محاصره‌ی نینوا را رها کرده و به استقبال سکاها شتافت، در شمال دریاچه‌ی ارومیه نبردی سخت بین آنها درگرفت و هوخشتره شکست خورد، پس سکاها آذربایجان و آسیای‌صغیر را تا دریای مدیترانه زیر سُم ستوران خود در نوردیدند و در همه جا به غارت و کشتار پرداختند، سکاها مدت بیست و هشت سال در کشور ماد تسلط داشتند تا اینکه هوخشتره، مادیس، سردار ایشان را با گروهی از بزرگان ایشان به میمهانی دعوت کرد و در حالت مستی همه‌ی ایشان را بکشت و لشکر آنان را از ایران براند؛ این سکاها همان آریایی‌های نیمه‌وحشی بودند که در داستان‌های ملی تورانی خوانده می‌شدند. هوخشتره پس از راندن سکاها با کمک نبوپولاس فرمانروای بابل، که از طرف غرب آشور را مورد حمله آورد و نینوا را محاصره کرد؛ سارکوس پادشاه آشور چون دید در مقابل مادی‌ها توان مقاومت ندارد، خود و خانواده‌ی خود را در آتش بسوخت و این نامی که یکی از شهرهای بزرگ دنیای قدیم بود در سال 612 پ.م به دست ایرانیان مادی سقوط کرد و دولت نیرومند و ستمگر آشور از روی زمین برافتاد. پس از انقراض آشور سرزمین‌های شمالی آن کشور تا حدود رود هالیس (قزل ایرماق) در آسیای صغیر به دست مادی‌ها افتاد و با دولت لودیه همسایه شد؛ قسمت جنوبی کشور ایشان را که شامل بین‌النهرین می‌شد دولت کلده یا بابل که در آن زمان متحد دولت ماد بود، تصرف کرد.
هوخشتره برای تحکیم روابط خود با دولت کلده، آمی‌تی نوه‌ی خود را ک دختر ایختوویگو بود به بخت نصر به زنی داد و باغ‌های معلق بابل را بخت‌انصر به خاطر این بانوی ایرانی ساخته بود که به اشتباه به سمیرامیس ملکه‌ی داستانی آشور نسبت می‌دهند. لودیه کشوری در مغرب آسیای صغیر بود که از شمال به دریای سیاه و از مغرب به دریای مرمره و از جنوب به مدیترانه و از مشرق به رو هالیس محدود می‌شد؛ چیزی نگذشت که بر اثر حمایت لودیه از فراریان سکایی، جنگی بین دو دولت ایران و لودیه درگرفت؛ پادشاه لودیه در این زمان آلیات نام داشت، شش سال بدون هیچ‌گونه نتیجه زد و خورد ادامه داشت تا اینکه در سال هفتم که مصادف با 585 پ.م بود خورشید بگرفت، با اینکه طالس حکیم و منجم یونانی این کسوف را پیش‌بینی کرده بود ولی مادی‌ها و لودی‌ها آن را نشانه‌ی خشم خدا پنداشته با میانجیگری بخت‌نصر پادشاه بابل دست از جنگ کشیدند و رود هالیس مرز بین دو کشور گشت، باید دانست در ضمن لشکرکشی هوخشتره به لودیه دولت اورارتو که از دول بزرگ آن روزگار بود نیز ضمیمه‌ی کشور ماد گردید، یک سال پس از این جنگ هوخشتره که در آنگاه پادشاهی سالخورده بود درگذشت؛ او موسس پادشاهی بزرگی است که برای نخستین بار بدست آریایی‌های ایرانی افتاد، قلمروی دولت او از رود هالیس تا خراسان دور امتداد داشت. غلبه‌ی وی در سال 612 پ.م بر دولت مقتدر آشور به جهان باستان ثابت کرد که قدرت و شوکت قوم سامی بسر آمده و از آن پس باید آریایی‌های ایرانی را آقا و سرور آسیا بدانند.
آژیدهاک (584-550 پ.م): نام او را بابلی‌ها ایختوویگو نیز نوشته‌اند، وی پس از پدر به شاهی نشست ولی نتوانست فتوحات هوخشتره را دنبال کند؛ او به تقلید آشوریان درباری مجلل برای خود تشکیل داد، چون اوقات خود را به خوشگذرانی و بوالهوسی می‌گذرانید مردم از او ناراضی بودند به محض آنکه کوروش هخامنشی از پارس قیام کرد، سرداران وی او را رها کرده به کوروش پیوستند و از جمله‌ی ایشان هارپاک وزیر و سردار او بود که با کسان و لشکریان خود به کوروش پیوست؛ در جنگی که بین سپاه آژدهاک و کوروش در سال 550 پ.م اتفاق افتاد، لشکر ماد شکست خورد و آن کشور ضمیمه‌ی پارس شد.
برخی از آثاری که از مادها بجای مانده است از این قرار است:
1.       مجسمه‌ی شیری از سنگ در کنار شهر همدان.
2.       صورت مردی در دخمه‌ای در سرپل‌ذهاب.
3.       دخمه‌ای در صحنه، نزدیک کرمانشاه، که در بالای آن نقش فروهر حجاری شده است.
4.       دخمه‌ای در دیران لرستان نزدیک سر پل که به نام اتاق‌فرهاد خوانده می‌شود.
5.       در ده نو اسحاق وند نزدیک کرمانشاه دخمه‌ای است که پیکر شخصی در حال نیایش نشان داده شده است.

مادها ظاهرا دین مزدیسنا داشته‌اند و روحانیون خود را مُغ می‌خواندند و مغان از طوایف ششگانه‌ی آنها به شمار می‌رفتند.

دکتر علی نیکویی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر