فلات ایران
وقتی صحبت از تاریخ ایران از آغاز آن به میان میآید یکباره
فلات ایران در پیش چشم ما مجسم میشود، این سرزمین یکی از بزرگترین فلاتهای
آسیاست که از مشرق به فلات پامیر و از مغرب به فلات ارمنستان و آسیایصغیر و دشت
بینالنهرین (سرزمین میان دو رود دجله و فرات) و از شمال به کوههای قفقاز و دریای
خزر و رود جیحون (آمودریا) و از جنوب به دریای عمان و خلیجفارس محدود است.
بلندی متوسط این فلات در حدود 1200 متر از سطح دریا است،
نشیب آن از جنوب به سوی شمال و جز ناحیهی کویر مرکزی بیشتر آن فلات کوهستانی است.
وسعتش بالغ بر دو میلیون و ششصد هزار کیلومتر مربع است، در بین رودهای جیحون در
شمالشرقی و رود کورا در شمالغربی و رود سند در جنوبشرقی و رود دجله در جنوب
غربی قرار دارد.
کوههای زاگرس در مغرب و کوههای سلیمان در مشرق فلات،
ایران را از فلات آسیایصغیر و پامیر جدا میکند، بنابراین فلات ایران به مانند
پلی است که آسیای غربی و مدیترانه و آسیای مرکزی و هندوستان و چین قرار گرفته است.
در مرکز و مغرب این فلات، کشور ایران کنونی قرار دارد،
کشورهای افغانستان و پاکستان در مشرق و جنوبشرقی و جماهیر ترکمنستان، آذربایجان
در شمال آن قرار دارد که تا دو قرن پیش غالبا جز کشور پهناور ایران بشمار میرفتند؛
پیش از آنکه آریاهای ایرانی در سراسر فلات ایران مستقر شوند، در مرکز و مغرب و
جنوب و شمال آن اقوامی غیر ایرانی زندگی میکردند که میتوان آنها را به دو دستهی
مردم پیش از تاریخ و تاریخی تقسیم کرد.
مردم پیش از تاریخ: بنا به کاوشهای علمی باستانشناسان، فلات ایران از هزاران سال پیش از میلاد
مسیح اقوام و نژادهای گوناگون بوده که چون
خط و نوشتهای از ایشان به جای نماده از این روی ایشان را اقوام پیش از تاریخ
خواندهاند. تنها راه آگاهی ما از احوال انسان در زمانهای پیش از تاریخ اسباب و
افزارهایی است که آدمی از خود به یادگار گذارده است مانند یک ساختمان سنگی یا خشتی
و یا آجری و یا یک ظرف سفالین و یا یک تیر و پیکان سنگی و یا یک خنجر مفروغی.
در ایران بهترینجا برای زیست و ایجاد تمدنهای نخستین به روی تپههای کوچک
و در کنار رودخانهها و آبگیرها بوده است؛ خانههایی که به روی این تپهها ساخته
میشد ابتدا شباهت به غارهای اولیهی بشر در کوهها داشته، این خانهها از شاخههای
بزرگ درختان تشکیل میشد و شاخههای کوچک روی آن را میپوشاند بعدها به روی آن
اندودی از گِلرُس قرار دادند، آثار این نوع کلبههای در کهنترین طبقات تپهی
سیالک در نزدیک کاشان یافت شده است.
کهنهترین مجسهی انسانی که در فلاتایران پیدا شده ز کاشان
است، این مجسمه استخوانی است که به جای دستهی چاقوی سنگی به کار میرفته و متعلق
به چهارهزار و دویست سال پیش از میلاد مسیح است؛ لباس این انسان منحصر به لنگی است
که به کمر خود بسته و شبکلاهی به سر دارد. در این عصر مس را ذوب میکردند و با
قلع آمیخته تبدیل به مفروغ مینمودند. در لرستان بر خلاف سایر نقاط ایران مجسمههایی
از خدایان و نیمه خدایان بسیار دیده میشود.
گیلگمش: یکی از خدایانی که در لرستان بیش از همه مورد ستایش بوده گلیگمیش بوده است که
در دشت بینالنهرین جز نیمه خدایان شمرده میشده ولی در لرستان در پیش مردم قدیم
آن کاسیها به مقام خدایی رسید. گیلگمیش در لرستان عموما به شکل مردی است روی سرش
دو شاخ دیده میشود، علامت دو شاخ در میان مردم بینالنهرین نماد خدایی بوده است. گیلگمش
حامی چهارپایان و گلههای بز و گوسفند بشمار میرفت و در تصاویر او را به شکل انسانی
دو شاخ که با دو دست دو شیر را گرفته و مشغول خفه کردن آنهاست مجسم مینمودند،
بعدها به جای دو شیر دو بز در طرفین آن قرار دارند که مشغول نوازش آنهاست، مجسمهی
گیلگمش غالبا از مفروغ است.
تمدنهای پیش از تاریخ: مهمترین تمدنهای پیش از تاریخ ایران در اطراف کویر مرکزی یافت شده است و
چنان مینماید که این کویر در روزگاری دریاچهای بوده و مردم پیش از تاریخ در اطرف
آن زندگی میکردند، معروفترین تمدنهای پیش از تاریخ ایران را میتوان به شرخ زیر
نام برد: تمدن سیالک در نزدیکی کاشان، وگیان در نزدیکی نهاوند، تمدن حصار در نزدیکی
دامغان، آنو در تمدن حسنلو در آذربایجانغربی، تمدن مارلیک در تپهی چراغعلی در
رودبار گیلان و تمدن شوش در خوزستان.
انسان پیش از تاریخ به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشت، ایشان
مردگان خویش را در خانههای خود به شکل خمیده و دولا دفن میکردند و در پیش او ظرفهایی
از آب و غذا قرار میدادند، زیرا میپنداشتند که او پس از مرگ در زیر زمین زنده
خواهد شد و احتیاج به آب و غذا خواهد داشت. مردم پیش از تاریخ خیالات خود را به
صورت نقاشیهایی زیبا بر ظروف سفالین مجسم مینمودند. خدای مردم این عصر ماده بود
و او را خدای مادر یا خدای فراوانی میخواندند و او را در حالی مجسم شده که پستانهای
خود را در دست گرفته و شیر خویش را نثار میکند یعنی فراوانی و نعمت را به بشر میبخشد.
تمدنهای پیش از آریایی در فلات ایران: پیش از آنکه آریاییها در فلات ایران مستقر شوند، گذشته از
مردم پیش از تاریخ که شرح آن در بالا رفت، مردمی دیگر در فلات ایران زندگی میکردندکه
چون از ایشان خط و نوشته به جای نمانده و یا نامشان در اسناد و کتیبههای قدیم
آمده آنان را مردم تاریخی میخوانند. در مغرب ایران عیلامیها و در خوزستان و
پشتکوه گوتیها و لولوبیها و کاسیها و در شمال ایران ماناها و اورارتوها که نام
کوه آرارات از اسم ایشان گرفته شده و کاسیها که دریای کاسپین یا خزر نام ایشان
است و آماردها و تپوریها که در حاشیهی جنوبی دریای خزر میزیستند و نام آمل و
طبرستان از اسم ایشان گرفته شده و اقوام دیگر در این سرزمین میزیستند که چون نژاد
اکثر آنان معلوم نیست و نمیتوان نیشان را به یکی از دو نژاد سامی و آریایی نسبت
داد از آن جهت علمهای نژاد شناسی آنان را آسیانی (نه آسیایی) خوانده اند. پس از
عیلامیها و آکدیها و آشوریها که تاریخ ایشان در جایی دیگر در این یادداشتها
خواهد آمد در میان آن اقوام امدن کاسیها و اورارتوها از دیگران مهمتر بود.
کاسیها: در نیمهی اول هزارهی دوم پیش از میلاد در درههای
کوههای زاگرس به سر میبردند، آنان در حدود شش قرن بر بابل حکومت کردند و طرز رام
کردن اسب را به مردم بینالنهرین آموختند، خدای بزرگ ایشان کاشو نام داشت، در
گورهای مردگان ایشان خنجر و پیکانهای بسیاری کشف شده است.
اوراتوها: از قرن هفتم تا نهم پیش از میلاد در ارمنستان
کنونی و مشرق آسیای صغیر و شمال آذربایجان دولتی تشکیل داده بودند که کوه آرارات
در وسط کشور ایشان قرار داشت و آن کلمه همان معنی اورارتو را میدهد ، پیش از آنکه
ارمنیان به این نواحی مهاجرت کنند اوراتوها دارای تمدنی درخشان بودند و در حفر
قنوات و تبدیل اراضی بایر به دایر مهارت داشتند، ابشان از دشمنان سرسخت آشوریان
بودند و غالبا با مانناها و مادیها بر علیه ایشان متحد می شدند.
دکتر علی نیکویی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر