در این هنگام كه دور از خاك وطنم در چنگال این بیماری جانكاه آخرین روزهای
زندگی خود را سپری میكنم ، به عنوان پادشاه ایران زمین این پیام را به ملتم كه در شوم
ترین دوران تاریخی وطنش روزگار تیره ای را میگذراند میفرستم . همانند هر مسلمان معتقدی
كه در آستانه مرگ از وجدان پاك و صفای كامل روح برخوردار است خداوند بزرگ را به شهادت
میطلبم ، از آن وقت كه صرفا به خاطر جلوگیری از خونریزی هموطنانم ناچار خاك ایران را
ترك كردم آنی از فكر سیه روزی تدریجی ملتم ، و مخصوصا اندوه رقت بارشهادت وطن پرستان
با نام و گمنامی كه سینه های فراخ خود را در مقابل جوخه های آتش جلادان قرار داده اند
فارغ نبوده و با تار و پود وجودم این رنجهای روز افزون را احساس كردم و در این رهگذر
از تقدیر خود رضایت دارم ، که در این دوران آوارگی ضربات تازیانه سرنوشت ، این رنج
ملی را بر روح و جسم رنجور من نیز کوفته است ... شگفت اتفاقیست ، در همان لحظاتی كه
قلب من از حركت می ایستد ، قلوب افسران دلاورارتش من نیز كه در تكاپوی نجات وطن بوده
اند ، پیاپی آماج گلوله های دشمنان ایران قرار میگیرند ، من این تقارن را به پیوند
معنوی ناگسستنی که بین خودم و این ارتش که ناجوانمردانه در بستر یک دسیسه ضد ملی و
میهنی قرار گرفت ، وجود دارد ، تعبیر میکنم . وبرای اینكه چنین پیوندی جاودان ماند
، توصیه میكنم كه بعد از نجات كشورم ، كالبدم درگورستان این شهیدان جانباخته وطن ،
مدفون گردد ... من در این دقایق واپسین شیرینی خاطرات افق ایران عزیز را كه به آن عشق
می ورزم ، در برابر تلخی زهراگین مرض جانسوز قرار داده ام . خاطره شالیزارهای كرانه
های دریای خزر ، و مرغزارهای دیلم ، خاطره قله های پربرف سبلان و سهند آذربایجان ،
خاطره كوهستانهای سبز و خرم زاگرس كردستان ، و هامونهای عریان بلوچستان ، خاطره اروندرود
خوزستان و هیرمند سیستان ، خاطره دشت ارژن فارس ، خاطره حاشیه های كویر سوزان خراسان
و كرمان ، خاطره شهركها و دهستانهای ساحلی خلیج فارس ، خاطره كوچ عشایر دلیر و فداكار
و بطور كلی با اندیشه همه گوشه و كنار آن سرزمین مقدس و مردم پرتلاش و پرتوان آن ،
چشم از جهان .. فرو میبندم .
به یاد داشته باشیم که صفحات تاریخ وطن ما ، فراز و نشیب های فراوانی را
در خود حفظ کرده است ؛ ولی همچنان که حمله اسکندر ، هجوم مغول ، فتنه افغان و اشغال
متعدد بیگانگان ، قادر نشدند مشعل فرهنگ و تمدن باستانی ایران را خاموش کنند ؛ مطمئن
هستم شعله های فروزان این تمدن و فرهنگ در پرتو انوار خیره کننده خود بر این سیاهی
اندوهبار چیره خواهد شد ، و یک رستاخیز ملی افتخارات نسل حاضر را در تاریخ درخشان ایران
ثبت خواهد کرد .
من سرنوشت کشور را به قانون اساسی می سپارم . این قانون اساسی ودیعه گرانبهایی
است که انقلاب مشروطیت به ملت ایران ارزانی داشته است ، و به همین جهت صیانت و احترام
به اصول آن که بنیان تمامیت ارضی و استقلال میهن ماست و همچنین شالوده حاکمیت ملی ،
متکی بر قومیت تاریخی و مبانی اعتقادات مذهبی مردم این سرزمین بر اساس آن استوار است
، بر همه آحاد کشور از واجبات ملی است و پاسداری از آن را به پسرم تاکید میکنم .
امیدوارم او که اینک در عنفوان جوانی است و جوهر وجودش مانند هر جوان ایرانی
دیگر سرشار از غرور ملی است ، با درک حقایق این تجربه تلخ تاریخی که ملت ایران به بهای
گرانی اندوخته است ، پند زمانه را بیاموزد و فقط به اتکای احدیت متعال و پشتیبانی نیروی
مردم و همگامی با آن ، پرچم مقدس سه رنگ ایران زمین را در اهتزاز و سرافراز نگه دارد .
محمد رضا پهلوی مرداد ماه 59
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر