۱۳۹۴ اسفند ۲۴, دوشنبه

جزوه ی جلسه ی ششم حکمت هنر اسلامی.

به نام خدا



Ø     روش های پژوهش در هنر اسلامی
برای بررسی هنر اسلامی در تمدن و فرهنگ اسلامی قابلیت استفاده از رهیافت ها و روش های گوناگون تحقیق و پژوهش همچون تحلیل تاریخی، پدیدار شناسی، هرمنوتیک و امثال آن ها وجود دارد و بر اساس هر یک از شیوه ها می توان هنر اسلامی را تفسیر نمود.
هرچند نگاه به یک مسئله بر اساس چند روش زوایای پنهان مساله را آشکار تر ساخته و معرفت کاملتری را به همراه خواهد آورد، اما چه بسا نتایج متفاوتی را به همراه آورد، مثلا شیوه ی فهم و تفسیر عرفانی از هنر اسلامی و شیوه ی تفسیر غیر عرفانی از هنر اسلامی منتهی می شود.
مهمترین عامل در اختلاف نظر پیرامون هنر اسلامی مبتنی بر همین عنصر روش شناسی یا به تعبیر دیگر کاربرد روش های متفاوت باشد، از این رو بازسازی و روش شناسی شناخت هنر اسلامی و نقد و بررسی هر یک از آنها و میزان اهمیت و ارزشان در بررسی هنر اسلامی بسیار با اهمیت است.
2.       روش تاریخ نگری
تاریخ نگری یا اصالت تاریخ، شیوه ای در شناخت جهان خارج و پدیده ها است که از جانب پاره ای از فیلسوفان تاریخ مطرح شده است. این شیوه بر این قرائت و فهم از جهان تکیه دارد که همه ی پدیده های اجتماعی و فرهنگی به صورت تاریخی، تعین یافته و به عصر خود و مجموعه ی عناصر اجتماعی و فرهنگی زمان خویش وابسته است. هنرمند همیشه در شرایط تاریخی ویژه ای محصور و محدود است و هیچگاه نمی تواند از حد مرزهای دوران خویش پا فراتر نهد.
از دیدگاه تاریخ نگران به جهت تکامل و تحول تدریجی انسان هیچ گونه اصول ثابت و پایدار فراتاریخی وجود ندارد و همه پدیده ها مبتنی بر علت های برآمده از شرایط اجتماعی-تاریخی هستند. هر اثر و رفتاری محصول دوران شرایط اجتماعی و جامعه ی خاص است و هویت انسان در آن شکل می گیرد؛ در واقع هر فردی و هر اثری ساخته و پرداخته ی تاریخ خودش است.
فیلسوفان ایدئالیست آلمان همچون هردر و یا هگل در نگاه تاریخ نگری بسیار موثر بودند هگل از روح زمان یا روح ملی سخت گفت و معتقد بود هر اندیشه ای هر چقدر هم عمیق و ژرف باشد نمی تواند از چارچوب و دیوارهای عصر و زمان تحقیق خود فراتر رود.
عقل مطلق در ادوار متفاوت تاریخی ظهور می یابد و تاریخ خاستگاه آن است. بنا بر شیوه ی تاریخ نگری کوشش می شود تا پدیده از حیث زمان و مکان خاص و به عنوان رخدادی در برهه ای از تاریخ خطی تحلیل گردد. در این شیوه تلقی محقق این است که یک پدیده همچون اثری هنری و حتی علایق و سلیقه های هنرمند و یا صور خیال او تحت تاثیر زمینه های خاص دوران یا عناصر و عوامل پیشین خود به وجود آمده است به گونه ای که بستر تاریخی تعیین کننده ی هویت اثر هنری است.
دیدگاه تاریخ نگری همواره در توهم علیت تاریه برای پدیده هاست و حقایق را بر اساس موجبیت تاریخی تحلیل می کند و برای شناخت پدیده جایگاهی مناسب تر و بهتر از شناخت تاریخی آن قائل نیست. به طوری که روش شناسی رایج در عصر ما به ویژه در عصر شناخت پدیده، جایگاهی مناسب تر و بهتر از شناخت تاریخی آن قائل نیست به طوری که روش شناسی رایج در عصر ما به ویژه در عرصه ی شرق شناسی توسط غربیان که همواره منظر برتر بر تمدن و فرهنگ شرقی نگریسته اند تاریخ نگرانه بوده و همواره تمدن و فرهنگ شرق و رخ دادهای موجود در آن را زائیده ی شرایط ضروری تاریخ قلمداد نموده اند.
در میان مورخان اسلامی افرادی همچون آندره گدار، الگ گرابار، تری آلن، ارنست کونل، تالبوت رایس و بعضی از دیگر مورخان هنر اسلامی گرایشی تاریخ نگرانه به هنر اسلامی دارند و عوامل ریشه ها و بسترها ی تحقیق هنر اسلامی را به طور تاریخی نگریسته و به دنبال این هستند که رد پای اسلوب ها و قالب های هنر اسلامی را از حیث تاریخی پیگیری کنند، آنان در تبیین این امر که چرا هنرمندان مسلمان در نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی و دیگر هنرها گرایش خاصی یافته اند، به تحلیل شرایط دوران پرداخته و برهه زمانی وضعیت تاریخی را می نگرد.
از منظر تاریخ نگری تصویر باغ در نگارگری اسلامی نه الهام گرفته از فردوس و جنت نعیم در ادبیات دینی، بلکه همان باغ زمینی است که به دست حاکمان ساخته می شد و یا ترسیم موضوعات نگارگری اسلامی مفاهیم متعالی و استعلایی عارفانه که شاعر عارف آن را با زبان تغزلی بیان نموده اند، نیست بلکه تصویری از سوژه های دنیوی و زمینی است که در آن دوره از تاریخ مورد توجه بوده است.
بر اساس اندیشه های و تعالیم دینی و عرفانی نه به عنوان رکن و پایه شکل گیری هنر اسلامی و به عنوان امری جاویدان و فراتاریخی، بلکه تنها به عنوان یکی از عوامل یکی از عوامل تاریخی و جزئی از وضعیت دوران در کنار دیگر شاخص ها بر هنر اثر گذار بوده است. در واقع همه آثار هنر اسلامی و چگونگی تحقق یافتن آن ها و یا هر مجموعه ای از آثار هنری دیگر تمدن ها و تمامی ممیزات و شباهت های میان آن ها به عنصر تاریخی و محیطی یا به تعبیر هگل جبر و حتمیت تاریخی تاویل می یابد.
با آنکه امکان استفاده از روش های متفاوت در بررسی هنر اسلامی وجود دارد اما این روش ها گاه تفسیرهای متفاوتی از هنر اسلامی را ارائه می دهد، در روش تاریخی نگری یا اصالت تاریخ به هنر اسلامی زمان وقوع عوامل قبل و بعد آن تحلیل می گردد و از هنر اسلامی تحلیلی دنیوی غیر عرفانی ارائه می دهد؛ در روش تاریخی نگری اگر یک اثر هنری را از رشته تاریخی و از ارتباط آن با دیگر عناصر تاریخی جدا سازیم قابل شناخت نیست، زیرا انگیزه ها و دغدغه هایی که موجب آفرینش آثار هنری شده است در موقعیت و شرایط دیگر قابل طرح نبوده و موضوعیت ندارد و حتما اثر هنری را باید در روند تاریخی و به صورت تحصیلی بررسی نمود و نیازمند شناخت روند تاریخی، اقتصادی، زیست محیطی و عوامل پیرامونی آن هستیم.
              دکتر علی نیکویی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر