۱۳۹۴ آبان ۲, شنبه

ردپای قصه های غیر ایرانی در فرهنگ و داستانهای ایران پیش از اسلام



در دوران پیش از اسلام بسیاری از داستانهای غیر ایرانی شامل بر قصه های یونانی و هندی به قلمروی فرهنگی ایران درآمد، چه بسیار از این دست داستانها که در فرهنگ ایرانشهری شهرت بسیار یافت و حتی از طریق فرهنگ ایرانی به ادبیات سرزمینهای و فرهنگهای مجاور رفت و آنجا نشر یافت و رواج قابل ملاحضه ای به دست آورد.
از این نمونه داستانها به قصه ی وامق و عذرا که از  یونانی به پهلوی منتقل گردیده می توان اشاره کرد که ظاهرا همان قصه ای است که مولف الفهرست در جزو اسمار و خرافات در کتاب خبر الملک لد(= لودیه، لیدیه) آن را تالیف نموده و ترجمه ی بیرونی از آن به نثر عربی و نظم قصه به دست عنصری این نکته را به خاطر می نشاند که می بایست نسخه ای از آن به پهلوی نقل گردیده باشد. در باب داستان شادبهر و عین الحیات که ابوریحان آن را تحت عنوان قسیم السرور و عین الحیات به عربی نقل یا تلخیص نموده از روی اشارتی که در اسکندرنامه ی قدیم به آن رفته است این هویدا می گردد که می بایست این داستان، قصه ای عامیانه می بوده است که کثرت مردم به آن مایل بودند، بخشی از داستان این گونه نقل می گردد که: نقاشی صورتی از عین الحیات ساخت و مرغی کیسه ای را که در آن صورت بود را ربود و به هوا برد و آن را در خواب بر سینه ی شادبهر انداخت و مشاهده ی آن محرک دلباختنی و ظاهرا آغاز ماجرای عشقی شد. همانگونه که از داستان برمی آید اصل قصه ظاهرا یونانی است و نقل آن به نظم فارسی به وسیله ی عنصری هم تا حدی از وجود یک روایت پهلوی یا فارسی منثور آن در عصر وی حکایت دارد.[1]
اسکندرنامه هم که در ادبیات و شعر فارسی خیلی بیشتر از نثر آن انعکاس یافت هرچند به حکم طبیعت قصه اش می بایست از روایات یونانی متاثر گردیده باشد و در مورد فتوحات اسکندر در ایران و مصر سخن می راند. با تلفیق عناصر ایرانی و یونانی و مصری در شخصیت اسکندر در این قصه ها، اسکندر گُجَستک(خبیث . ملعون. رجیم. پلید و ناپاک) دوران باستان و ادبیات مزدیسنا، مبدل به جهانگیری حکیم و دین گستر و پیامبر گونه در ادبیات عهد اسلامی گردید و با نسب نامه ی ایرنی که جهت او به وجود آمد تسلط او بر ایران هم تا اندازه قابل تحمل گردید تا در خوتای نامک هم جایی برای شرح جهانگیریهای او بازگردد و صورتهای دیگر داستانش حتی چیزی از فکر عهد هلنیستی را در روایات نظامی منعکس می سازد.[2]

در زمره ی  داستانها و قصه هایی که از ماخذ هندی در نثر پهلوی پایان دوران ساسانی وارد گردیده می توان به کتاب کلیله و دمنه و قصه ی سندباد نامه اشاره کرد که اولی داستان مرزبان نامه و دومی حکایت بختیارنامه را به نویسندگان اسلامی ایران در قرون نخستین بعد از فتوحات الهام داد. هر دو قصه هندی الصل و همچنین قصه ی یوذاسف و بلوهر که هم مانند آنها به دنبال نقل از هندی به پهلوی از طریق ترجمه ی سریانی خویش در دنیای بیزانس هم مثل دنیای ایران انعکاس یافت و بر روش نقل قصه در قصه مبتنی بود و بعدها مثل داستان هزار افسان(الف لیل و لیله) صورت این گونه داستان پردازی را به ادب شرق و غرب هدیه نمود.
قصه ی کلیله و دمنه به نحو یقین و داستان سندباد و داستان یوذاسف به احتمال قوی، هر سه باید در عهد رنسانس دوران خسرو انوشیروان از هندی به پهلوی نقل شده باشد. داستان الف لیل و لیله(هزار و یک شب) هم هرچند عنوان هزار افسان مذکور در الفهرست و همچنین پاره ای عناصر مربوط به فرهنگ عامه آن را با دنیای باستان ایران مربوط می نماید اما در شکل موجود از تاثیر فرهنگ هندی و حتی از نفوذ فرهنگ یونانی خالی به نظر نمی رسد. مضمون خیانت و عذر زنان تقریبا به همان صورت که د ابتدای این داستانها آمده است در ادبیات قدیم هندی سابقه دارد.
نمونه ی جالب دیگر از تاثیر ادب هندی در فرهنگ ایرانی داستان طوطی نامه است که امروزه نزد عامه چهل طوطی (چهل قصه ی طوطی) نام دارد و اصل هندی آن هفتاد طوطی (هفتاد قصه ی طوطی) خوانده می شده است و به احتمال قوی آن نیز مانند داستان سندباد و الف الیل از زمره ی داستانهایی بوده است که در دوران ساسانیان نجبا و دهقانان و اشراف و اهل بیوتات را که دارای حرمسرایی وسیع بوده اند با داستانهایی آغشته به عشق و مکر زنان سرگرم می داشته و آشکاراست که عامه ی مردم برای اشتغال به شنیدن این داستانها و قصه ها حوصله و علاقه نداشتند و این قصه ها مانند دیگر اجناس نفیس وارداتی ز هند ظاهرا بیشتر در انحصار طبقه ی ممتاز و دست مایه ی تفریح و لذت بردن ایشان بوده؛ حتی در دوران اسلامی هم که بیت الحکمه مامون به عنوان یک مرکز نشر و نقل پرمایه برای اخذ فرهنگ و معارف اسلامی از یونان و هند فعالیت داشته حاصل آن عاید طبقات ممتاز عصر می شد و به هرحال فرهنگ ایران در آنچه به نثر فارسی مربوط است جز به ندرت از آن استفاده می نمود.

با این همه مقارن ورود اسلام به ایران سرمایه ی عمده ی که نثر فارسی می توانست با اتکای آنها فعالیت خود را توسعه بخشد غیر از معدودی امثال و قصه ها و پاره ای کتابهای علمی که از طریق یونان و هند به فرهنگ پهلوی راه یافته بود شامل روایات ملی، اندرزنامه ها و کارنامه ها بود که از امتزاج با میراث فرهنگ محدود فاتحان به هر حال مایه ی حیات می جست و فرهنگ التفاطی تازه اما پرمایه ی از آثاری که لااقل از اویل قرن چهارم هجری به وجود آورده بود مجال انعکاس می داد.
دکتر علی نیکویی

پانویس:
1.        بدیع الزمان فروزانفر، سخن و سخنوران؛طبع خوارزمی،116-115

2.       زرین کوب، عبدالحسین؛ نظامی گنجوی در جستجوی ناکجاآباد؛ مجموعه ی کاروان اندیشه، 24-15 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر